دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

در دیجیتال مارکتینگ تکیه بر ظرفیت‌های دیجیتال با محوریت «اینترنت» مدنظر است. این رویکرد به معرفی محصولات و پیش‌برد فروش از طریق فضای دیجیتال اصرار دارد. دیجیتال مارکتینگ با منطبق ساختن خود با اصول مارکتینگ و استفاده از رویکردهای مختلف، کاربردپذیری آن‌ها را با زندگی مجازی مشتریان در عرصه وب و اینترنت ممکن کرده و تجارت و کسب‌وکار و مبادله را با سرعتی برق‌آسا به عرصه اینترنت کشانده است. با چنین مقدمه‌ای دیجیتال مارکتینگ به مثابه یک «جعبه‌ابزار اینترنتی» است که به کمک ابزارهای آن استفاده از علم مارکتینگ به شکل دیجیتال و اینترنتی میسر می‌شود. ابزارهای نظیر گوگل آنالیتیکس، ادوردز، تبلیغات بنری و کلیکی دیجیتال، اپ مارکتینیگ، گیم مارکتینگ، ویدیو مارکتینگ، ایمیل مارکتینگ و سوشال مارکتینگ، موشن گرافیک، سئو و غیره که هر روز گسترده‌تر می‌شوند، تنها مشتی از این خروار هستند. در حقیقت دیجیتال مارکتینگ معرفی و پیشبرد فروش محصولات و برند از طریق یک یا چند رسانه الکترونیکی است. از مهم ترین ویژگی های دیجیتال مارکتینگ توانایی سنجش اثربخشی و بازده کمپین های تبلیغاتی و ارزان بودن آن می باشد. همچنین دیجیتال مارکتینگ با انواع مقیاس‌های کسب وکار از کوچک تا بزرگ سازگار است. در حقیقت از یک جوان جویای نام با سرمایه چند میلیونی تا یک کسب وکار چند صد میلیاردی مانند اپل می‌توانند از ظرفیت‌های دیجیتال مارکتینگ استفاده کنند.

تفاوت بازاریابی کلاسیک (آفلاین) با بازاریابی دیجیتال چیست؟

بازاریابی کلاسیک را «تسهیل‌گری» برای پیشبرد فعالیت‌های اقتصادی می‌دانند و آن را به عنوان علمی که به بررسی نیازهای مشتری و حتی ایجاد نیاز خاصی می‌پردازد و بعد با معرفی و عرضه یک محصول، آن نیاز را تامین می‌کند، معرفی می‌کنند. با این حال تفاوت بازاریابی کلاسیک و دیجیتال هم ماهوی و هم ابزاریست، بازاریابی جاذبه‌ای و بازاریابی محتوا مشخصا از دل بازاریابی دیجیتال برخواسته‌اند و ابزارها و کانال‌های دیجیتال مارکتینگ، صرفا به همین حوزه تعلق دارند. از نگاهی دیگر نسبت «بازاریابی دیجیتال» به «بازاریابی کلاسیک» نسبت «موبایل» به «تلفن ثابت» است. در ابتدا موبایل وسیله ای جانبی و حتی اضافی نسبت به «تلفن ثابت» تلقی می‌شد. با این حال و با رشد تکنولوژی موبایل و آشکار شدن ظرفیت‌های حقیقی این ابزار، موبایل نه تنها تلفن ثابت، بلکه مدل ذهنی افراد و سبک زندگی آنها را هم تغییر داد و اکنون به نظر می‌رسد که این تلفن ثابت است که در برابر موبایل وسیله ای جانبی و اضافه به نظر می‌رسد. پیش بینی ما این است که ظرف چند سال آینده واژه «مارکتینگ» جای واژه «دیجیتال مارکتینگ» را بگیرد، ولی به این معنا که دیجیتال مارکتینگ آنقدر جایگاه خود را مستحکم و تحمیل کند که واژه «مارکتینگ» و بار معنایی و هویت و تعریف آن را از آن خود کند و مثلا وقتی می‌گوییم «مارکتینگ» انگار منظورمان همان «دیجیتال مارکتینگ» است؛ چنان‌که وقتی می‌گوییم «تلفن» منظورمان همان «موبایل» است و نه تلفن ثابت! به طور کلی دیجیتال مارکتینگ باید فضایی منعطف‌تر و خلاقانه‌تری داشته و به خصوص برای کسب‌وکارهای کوچک با بودجه تبلیغاتی اندک فضای نفس کشیدن فراهم می‌کند.

بررسی اصول تبلیغات و ارتباطات در فضای دیجیتال مارکتینگ و نمونه آن در بازار ایران

مطابق آنچه از منظر تبلیغات به عنوان نوعی ارتباط انسانی مطرح می‌شود، در اینجا نیز یک «فرستنده پیام» وجود دارد، پیام به وسیله یک «کانال» به «گیرنده» می‌رسد تا اثر تبلیغی و ترغیب به خرید انجام شود. در دیجیتال مارکتینگ هم همین قضیه وجود دارد و برای انواع کسب‌وکارها قابلیت هدف گیری تبلیغاتی انواع مشتریان در سطوح B2C و ‌B2B وجود دارند. بررسی شواهد هم نشان می‌دهد که امروزه انواع کسب‌وکارها از کسب وکارهای اصطلاحا «نیچ»، کسب‌وکارهای لاکچری و کسب وکارهایی با مخاطب Mass، همه از این فضای بازاریابی دیجیتال بهره مند هستند. از خانواده اسنپ بگیرید که اصولا مشتری انبوه دارد تا فروشگاه‌های اینترنتی که درخت مینیاتوری (بن‌سای) می‌فروشند، تا کمپین‌هایی که برند لوکس «درسا» و یا تولیدکنندگان خودروهای لوکسی نظیر DS در ایران اجرا کردند، همه از خوان گسترده فضای بازاریابی آنلاین بهره مند شدند.

انواع کسب و کارهایی که از دیجیتال مارکتینگ استفاده می کنند

فروشگاه‌های اینترنتی:

مشخصا این کسب‌وکارها با فروش اینترنتی محصولات روزگار میگذرانند، نمونه مشهور آنها دیجی‌کالا است، پلت‌فرمی که با الگوگیری از غولی همچون آمازون مرزهای موفقیت را در ایران جابه جا کرد. هر کسب و کاری که محصولی با قابلیت فروش روی اینترنت داشته باشد در این دسته قرار می گیرد.

تولیدکنندگان سرنخ:

خیلی از کسب و کارها عملا محصول و خدماتی را مستقیم از در فضای دیجیتال عرضه نمی کنند. بلکه محصول یا خدمات آنها در دنیای آفلاین ارائه می شود. همچون خود آکادمی دیجیتال مارکتینگ که یک آموزشگاه حضوری در تهران است و کلاس های آموزش دیجیتال مارکتینگ برگزار می کند. در چنین کسب و کارهایی بدست آوردن یک سرنخ از مخاطبان هدف همچون شماره تماس، ایمیل و … اهمیت بسیاری دارد که به بهترین شکل می توانند در فضای دیجیتال با معرفی خدمات خود اطلاعات علاقمندان را جمع آوری کرده و سپس برای بازاریابی تلفنی و حتی حضوری اقدام کنند.  

پابلیشرها:

کسانی که از طریق عرضه محتوای رایگان برای مخاطب تبلیغ دریافت می کنند. سایت های خبری و آموزشی از این قبیل هستند. برای مثال شما در سایت “ورزش ۳” اخبار ورزشی و در سایت “چطور” مقالات آموزشی را به رایگان مطالعه می کنید و آن سایت ها از انتشار تبلیغات کسب درآمد می کنند.

پلت‌فرم‌های دوسویه:

این‌ها کسب وکارهایی هستند که از طریق ایجاد ارتباط دو دسته مخاطب، کسب سود می‌کنند. دو دسته ای که سرویس‌دهنده و سرویس‌گیرنده‌ی یک خدمت/محصول هستند. مثلا دیوار، ایوند و حتی اسنپ از این جمله‌اند.

کسب‌وکارهای SAAS:

یک مفهوم تکنولوژیک که براساس فضای ابری کار می‌کند. فعالان این دسته به جای فروش یکباره محصول و واگذاری دائم آن، حق استفاده از آن را به نوعی اجاره می‌دهند. ربات ایران سوشال و سرویس‌های CRM که به ازای پرداخت شارژ ماهانه قابل استفاده‌اند، از این جمله‌اند.  

مقایسه ارتباطات یکپارچه بازاریابی با کانالهای دیجیتال مارکتینگ

در بازاریابی کلاسیک ابزارهایی برای بازاریابی محصولات یک کسب وکار وجود دارند که لازم است به نحوی یکپارچه عمل کنند. در بین این ابزارها با ابزارها و کانال‌های بازاریابی دیجیتال، مشابهت‌‌ها و تفاوت‌هایی وجود دارد.  

بازاریابی مستقیم

بازاریابی مستقیم، ابزاری برای ارتباط مستقیم با مشتریست، عاملی که این ابزار را متمایز می‌کند، خصوصیت تعاملی آن است. نکته جالب اینکه بازاریابی مستقیم مبتنی بر پایگاه داده مشتریان است. پس بازاریابی مستقیم با ایمیل مارکتینگ و سیستم‌های ارتباط با مشتریان (CRM) ارتباط دارد و به نوعی پیش نیاز آنهاست. از آنجایی که این ابزار به طور مستقیم شما را به مشتریان متصل می‌کند،واسطه‌ها را از میان تولید‌کننده/سرویس‌دهنده با مصرف‌کننده حذف کرده و سود هر ۲ طرف را بیشتر می‌کند.

سخن پراکنی (روابط عمومی)

سخن‌پراکنی مجموعه‌ای از داستان‌ها درباره برند و محصول است که جنبه‌ی تبلیغ مستقیم ندارد و پولی مستقیم بابت آن پرداخت نمی‌شود، مثلا ما در این مقاله به دجی‌کالا و اسنپ پرداختیم، بدون این‌که آنها به ما پولی پرداخته باشند. در فضای دیجیتال مارکتینگ، بازاریابی محتوا و وبلاگ‌نویسی، فعالیت‌های تولیدکنندگان سرنخ و حتی با مقداری اغماض رپورتاژ آگهی در سایت‌های بزرگ با سخن‌پراکنی در فضای کلاسیک قابل مقایسه هستند.

ابزار پیشبرد فروش (پروموشن)

هر عملی در بازاریابی که موجب جلب توجه کاربران به محصول یا خدمات شود را اصلاحا پروموشن یا پیشبرد فروش گویند. این ابزار برای افزایش فروش محصول در کوتاه مدت کاربرد دارد، در این ابزار، ارزش اضافی (مثلا تخفیف) به خود مشتری ارائه می‌شود تا فروش افزایش یابد، کمپین‌های بلک فرایدی ای که توسط دیجی‌کالا و بامیلو انجام شدند، معادل بسیار خوبی از کابرد این ابزار در دیجیتال مارکتینگ هستند.

فروش شخصی

ابزار فروش شخصی عبارت است از مراجعه نیروهای فروش شرکت به صورت شخصی در محل مشتری، این رویکرد در آمریکا بسیار رایج و باعث افزایش فروش است، معادل آن در فضای دیجیتال پی‌گیری تلفنی مشتریان لید شده در CRM، سیستم‌های پشتیبانی چت و پی‌گیری فروش از طریق دایرکت در شبکه‌های اجتماعیست.

تبلیغات

تبلیغات در فضای بازاریابی کلاسیک، بسیار رایج و گران است، وقتی در یک رسانه عمومی مانند تلویزیون، رادیو، تبلیغات محیطی (بیلبوردها) محصول خود را تبلیغ می‌کنید، دست به ریسکی بزرگ با هزینه بالا زده‌اید، عملا همه در معرض تبلیغ شما قرار می گیرند، با این حال این خودعرضه‌گری عمومی شاید اتفاقا باعث شود، که تبلیغ شما در نظر مخاطب هدف، حساسیت و توجهی را ایجاد نکند. در عوض در فضای دیجیتال تبلیغات کلیکی گوگل، تبلیغات بنری، تبلیغات در شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ به عنوان کانالهای دیجیتال مارکتینگ، ابزار تبلیغاتی محسوب می‌شوند.

بررسی اثربخشی و مقرون به‌صرفگی دیجیتال مارکتینگ:

ادعای مهم و البته درست رسانه های دیجیتال این است که می‌توانند پیام و نظرشان را با دقت مناسبی به مخاطب هدف برسانند. اما این ادعا چگونه ثابت می‌شود؟ زمانی یکی از بزرگان تبلیغات کلاسیک گفته بود، البته که تبلیغات خوب است، فقط مشکل اینجاست که اگرچه ما می‌دانیم ۵۰ درصد تبلیغاتمان اثربخش بوده و ۵۰ درصد آن نبوده، ولی نمی‌دانیم که این اثربخشی و عدم اثربخشی ۵۰ درصدی ناشی از چه علل و عواملی بوده است تا قسمت غیر اثربخش را اصلاح و قسمت اثربخش را تقویت کنیم! پس بحث اثربخشی نیز از دیگر مواهب «دیجیتال» است این که پیام شما با چه «کیفیت و کمیتی» به چه «کسانی» رسیده و این چه دردی را از شما دعوا کرده است، شما به ازای هر کلیک و ورودی چه درآمدی کسب کرده‌اید و ادامه این روند به نفع و صرف شماست یا نه؟ این مزیت، بخش سنجش ROI و دستاورد حاصله برای شما را در مبحث تبلیغات آنلاین مطرح می‌کند و این تقریبا بدون زحمتی برای شما، بلکه به همت ظرفیت های تکنولوژیک و همت و جدیت بزرگانی نظیر گوگل و دوستان ممکن می‌شود که با ابزارهایی نظیر گوگل آنالیتیکس این مهم را رقم زده‌اند.

نکات مهم در انتقال از فضای آفلاین کسب‌ و کار به فضای آنلاین

در اینجا هم مانند سایر عرصه‌ها و مشخصا مانند کسب وکارهایی با بازاریابی کلاسیک، عده‌ای شکست می‌خورند و عده‌ای پیروز می‌شوند؛ عده ای به اهداف خود نائل می‌شوند و عده‌ای نه. مطالعات موردی زیادی روی کیس های مختلف جهانی و حتی ایرانی انجام شده و از دلایل شکست و موفقیت آنها پرده برمی‌دارد ما در اینجا می‌کوشیم به سهم خود نکته‌هایی را برای شما روشن کنیم:

مسئله مهم Digital Transform:

این مفهوم به انتقال و ادغام رویکردهای استراژیک بازاریابی کلاسیک با بازاریابی دیجیتال اشاره دارد. انتقال و ادغام از فرم ۴p کلاسیک به وضعیت دیجیتال: ۴p بازاریابی شامل Product, place, price, promotion است. در واقع ورود به بازاریابی دیجیتال ما را از ۴p بی‌نیاز نمی کند، بلکه برعکس یک مرحله هم اضافه می‌شود و آن تطبیق و هماهنگ سازی و «ما به ازاسازی» ۴p کلاسیک کسب وکار با فعالیت‌های بازاریابی دیجیتال است. این که محصول ما چه «ویژگی‌ها و مزایایی» دارد، کانالهای توزیع ما کدام هستند. سیاست های قیمت گذاری ما چیست و مهم تر از همه که در دیجیتال مارکتینگ بر روی آن تاکید می‌شود، «سیاست‌های پروموشن» ما چگونه است. جملگی از همین موارد هستند. توجه کنید بازاریابی دیجیتال باید هماهنگ با ۴P شما و در امتداد آن باشد، تا پیام‌های متناقضی به مخاطب ارسال نشود. در ثانی «مصادیق و ما‌به‌ازاهای دیجیتالی» این سیاست‌ها که جزو فعالیت‌های دیجیتال مارکتینگ است، باید در برنامه‌های استراتژیک و عملی تدوین شود.

انتقال و ادغام از STP بازاریابی کلاسیک به پرسونای بازاریابی دیجیتال:

در بازاریابی کلاسیک فرایندی ۳ مرحله ای و الزامی به نام STP به معنای «بخش‌بندی بازار، هدف گرفتن بخشی از آن و متمایز کردن جایگاه خود برای مخاطبان هدف گرفته شده» وجود دارد. در ابتدا بخش‌های مختلف بازار مشخص می‌شوند، سپس آن دسته که به عنوان مشتری اصلی مدنظر ما هستند انتخاب و گلچین می‌شوند و آنگاه مشخص می کنیم که می خواهیم با کدام ویژگی نزد آنها شهره و شناخته شویم؟ این ویژگی که براساس آن خود را جایگاه‌یابی می‌کنیم، بهتر است نقطه قوت ما و نقطه ضعف رقبا باشد. با این حال این فرایند نسبتا پیچیده و انتزاعیست و در بازاریابی دیجیتال با پرسونا که عینی‌تر، ساده تر و کاربردی‌تر است، مصداق می‌یابد. با این حال تاکید ما آن است که در فرایند انتقال دیجیتال، مستقیما پرسونا نسازید، بلکه پرسونای شما مابه ازا و ترجمه ای ساده تر از فرایند STP شما باشد. به عبارت ساده تر ابتدا STP‌ را بسازید و بعد از روی آن پرسونای خود را شکل دهید.  

نگاه قیفی در فروش و ایجاد ارزش برای مشتری در مسیر خرید:

در بازاریابی دیجیتال بسیار مهم است که نگاه بلندمدت و تدریجی و مرحله به مرحله داشته باشید، اگر سایت یک کسب‌وکار را به عنوان «نقطه تماس» اصلی مشتری با بیزینس در نظر بگیریم، مشتری در ابتدا یک «غریبه گذری» است و نباید انتظار داشت که به سرعت و در یک مرحله به خریدار تبدیل شود. شما با «جلب توجه او» او را به یک سرنخ تبدیل می‌کنید و با «نزدیک‌ شدن» به سرنخ او را به مشتری خود تبدیل می‌کنید، بدیهی است که اگر این «مشتری جدید» از محصول و خدمات شما راضی باشد، تبدیل به «مشتری بازگشتی و وفادار» شما خواهد شد و در کسوت یک هوادار به رایگان شما را به دیگران توصیه خواهد کرد. مقالات مرتبط: همه چیز درباره دیجیتال مارکتینگ دارایی‌ ها در دیجیتال مارکتینگ چند روش پایه دیجیتال مارکتینگ با آسان رایان همراه باشید...  

 

دیجیتال مارکتینگ Digital Marketing موبایل مارکتینگ

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به آسان رایان می باشد
Registrant Rights and Responsibilities